ای کاش کسی بود که به من میگفت این خط کج رو پی نگیرم.ایک اش کسی در اون هنگام به من میگفت که همچین کارر فجیهی نکنم.باورم نمی شه که همچین کاری کرده باشم.دیگران راجب من چه فکری میکنن.ای کاش حداقل کسی بود که اون صحنرو میدید یا برای بی تقصیر بودن من شهادت بده.حالا چطور میتونم جبران کنم.خدایا باورم نمیشه که دستم به خون الوده شده!!!خدایا کمکم کن.کرم وجدانم همه ی مغزمو جوییده.برای یک لحظه ام از جلوی چشمام دور نمی شه.
دوروزی گذشته اما هنوز فکر مگسی رو که با دستام کشته بودم،ذهنمو ول نکرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!