loading...
قصه های من
نرگس بازدید : 21 جمعه 05 خرداد 1391 نظرات (2)

ای کاش کسی بود که به من میگفت این خط کج رو پی نگیرم.ایک اش کسی در اون هنگام به من میگفت که همچین کارر فجیهی نکنم.باورم نمی شه که همچین کاری کرده باشم.دیگران راجب من چه فکری میکنن.ای کاش حداقل کسی بود که اون صحنرو میدید یا برای بی تقصیر بودن من شهادت بده.حالا چطور میتونم جبران کنم.خدایا باورم نمیشه که دستم به خون الوده شده!!!خدایا کمکم کن.کرم وجدانم همه ی مغزمو جوییده.برای یک لحظه ام از جلوی چشمام دور نمی شه.

دوروزی گذشته اما هنوز فکر مگسی رو که با دستام کشته بودم،ذهنمو ول نکرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

نرگس بازدید : 21 پنجشنبه 04 خرداد 1391 نظرات (0)

سلام به همه.من همین الان به دنیا امدم

در اینده من هستم و داستان های کوتاه برای شما

امیدوارم خواننده ی قصه های من باشید

قصه های من از من و دنیا ی من

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 279